افیون ساز. درست کننده افیون: اینت افیونگر است و آنت شکرگر هر دو به خاک اندرون برابر و مقرون. ناصرخسرو، بیع را فسخ کردن یعنی بعد از فروختن چیزی خریدار و فروشنده برضای یکدیگر از ارادۀ بیع درگذرند. (غیاث اللغات). برانداختن بیع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اقاله در لغت، اسقاط و رفع است و در اصطلاح شرع، رفع بیع سابق است. گویند از قول مشتق است و همزه برای ازاله است چون اشکیت و معنی آن ازالۀ قول سابق است و آن با دو لفظ ثابت میشود یکی ماضی دیگر مستقبل چنانکه یکی گوید اقلنی دیگری گوید اقلت. (از کشاف اصطلاحات الفنون). - اقاله خواستن، برانداختن بیع و فسخ بیع را خواستن از بایع و مشتری. (از ناظم الاطباء). - اقاله کردن، برانداختن و رد کردن بیع و فسخ نمودن آن. (ناظم الاطباء). ، گذاشتن گناه و دور کردن لغزش را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). از گناه درگذشتن. (غیاث اللغات) ، بربستن بر کسی سخنی که او نگفته. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، موقوف کردن اراده. (غیاث اللغات از منتخب و شرح مقامات حریری)