معنی افسرانیدن افسرانیدن(کِ تَ) رجوع به فسرانیدن شود، بازی کردن. خود را سرگرم کردن، تمسخر کردن. دست انداختن. حقیر شمردن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا