معنی افسانه گفتن
- افسانه گفتن(مَ عَ)
- حکایت و حرفهای بی فائده گفتن. (فرهنگ شعوری). سمر. (دهار). مسامره. (منتهی الارب). قصه خواندن. حکایت و سرگذشت گفتن:
کجاآن عیش و آن شبها نشستن
همه شب تا سحر افسانه گفتن.
نظامی.
با آن لب جان بخش اسیری که تو دانی
افسانۀ افسون مسیحا نتوان گفت.
اسیری لاهیجی (از ارمغان آصفی)
