معنی افرنقاع
- افرنقاع(اِ)
- بانگ برآمدن از انگشتان، روشن کردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) ، روشن شدن. (آنندراج) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). تابان شدن. درخشان شدن. بسیار روشن شدن. (ناظم الاطباء) ، مشتعل کردن. شعله ور ساختن. (یادداشت دهخدا) ، زدودن. (ناظم الاطباء). و رجوع به افروختن شود
