اقوش... رجوع به تاریخ رشیدی ص 40 و 54 شود، فر و زیبائی. (ناظم الاطباء). فر و نیکوئی. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). فر و زیبائی و حشمت. (مجمعالفرس). چون زیبائی باشد. (لغت فرس اسدی) : فر و افرنگ بتو گیرد دین منبر از خطبۀتو آراید. دقیقی. ز خاک پای تو دارد سر فلک افسر ز حسن رای تو دارد عروس ملک افرنگ. منصور شیرازی. خسرو پردل ستوده سیر پادشازادۀ بزرگ افرنگ. فرخی. جهان خیره ماند ز فرهنگ او از آن برزبالا و اورنگ او. عنصری. ، حشمت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). زیبائی و حشمت. (برهان). حشمت و زیبائی. (اوبهی) (هفت قلزم). زیبائی. (شرفنامۀ منیری) (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). زیبائی و فر. (مؤید الفضلاء). زیب و فر. (فرهنگ رشیدی)