جدول جو
جدول جو

معنی افراح

افراح
(اَ)
جمع واژۀ فرح. شادیها. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، غفلت کردن شبان تا گرگ گوسپندی از رمۀ وی ببرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گرگ از رمه ای گوسفند بردن. (تاج المصادر بیهقی) ، پیش گذاشتن ستور را تا شیر شکار او کند و او وارهد. (منتهی الارب) (آنندراج). پیش گذاشتن ستور را تا شیر آنرا شکار کند و شخص وارهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا