بی نیاز کردن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). توانگر کردن کسی را وبی نیاز گردانیدن. توانگر گردانیدن. (المصادر زوزنی). نائب بسنده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کفایت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). نائب کافی شدن و کفایت کردن. (از اقرب الموارد). یقال: ’اغنی عنه غناء فلان، و مغناه و مغناته، اذا ناب عنه و اجزاه مجزاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). به این معنی با ’عن’ متعدی شود.