جدول جو
جدول جو

معنی اغضن

اغضن(اَ ضَ)
آنکه در پوستک چشم او شکن از سرشت باشد. یا از خشم و تهدید، یا از بزرگ منشی و کبر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آن کسی که در چشم او از سرشت یا از خشم یا از کبر شکنی باشد. الکاسرعینه خلقه او عداوه او کبراً. (از اقرب الموارد) ، بزمین درشت رسیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). به زمین درشت رسیدن مسافر: اغلظ المسافر، نزل بالغلظ. (از اقرب الموارد) ، سطبر و درشت یافتن جامه را. یا جامۀ درشت و گنده خریدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). زبر و درشت یافتن لباس را یا لباس درشت خریدن: اغلظ الثوب، وجده غلیظاً. وقیل اشتراه کذلک، درشت کردن. زبر کردن. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا