در تاریکی درآمدن. یقال: اغسف القوم، ای اظلموا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). اظلام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، افزون گشتن شاخ درخت خرما و تباه گردیدن بار آن یا گرانبار شدن وی از بار قبل از اصلاح. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بسیار شدن شاخ نخل و فاسد شدن میوۀ آن یا گرانبار گردیدن درخت خرما: اغضف النخل، کثر سعفها و ساء ثمرها و قیل اوقرت. (از اقرب الموارد) ، آمادۀ باریدن گردیدن آسمان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نزدیک شدن آسمان بباریدن: اغضفت السماء، اخالت للمطر. (از اقرب الموارد) ، بسیار ستور گردیدن آغل نزدیک آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بسیار شدن ستوران در آغل یا خوابگاه آنان بنزدیک آب: اغضف العطن، کثر نعمه. (از اقرب الموارد)