جدول جو
جدول جو

معنی اغتلال

اغتلال(اِ)
تشنه گردیدن، سپس گذاشتن شتر و گوسفند را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سبش گذاشتن شتر و گوسفند. (آنندراج). بجا گذاشتن و رد شدن از ناقه. (از اقرب الموارد) ، ترک دادن و ماندن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). ترک دادن و گذاشتن چیزی را. (ناظم الاطباء). باقی گذاشتن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، به غدر (جای درشت سنگ ریزه ناک) افکندن کسی را: اغدر، القاه فی الغدر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا