جدول جو
جدول جو

معنی اغتراز

اغتراز(اِ)
پا در رکاب آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پا در رکاب درآوردن سوار: اغترز الراکب رجله فی الغرز، جعلها فیه. (از اقرب الموارد) ، فروگرفتن کسی را بسخن و چیره گردیدن بر وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برتری یافتن بر کسی و چیره گردیدن بر وی در سخن: اغتمط فلاناً بالکلام، علاه فقهره. (از اقرب الموارد) ، بیرون رفتن پس نشانش ناپدید گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خارج شدن پس اثر آن ناپدید گردیدن. تقول: خرجت شاتنا فاغتمطت فما رأینا لها عیناً ولا اثراً. (از اقرب الموارد) ، خوار شمردن کلام را: اغتمط بالکلام، احتقره. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا