معنی اغباط - لغت نامه دهخدا
معنی اغباط
- اغباط(اِ)
- همیشه پالان بر پشت شتر داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیوسته بار بر پشت ستور داشتن و آن را پائین نگذاشتن: اغبط فلان الرجل علی ظهر الدابه، ادامه علیها و لم یحطه عنها. (از اقرب الموارد). پیوسته داشتن پالان بر پشت ستور. (المصادر زوزنی) ، خوشبویی آلودن. (آنندراج). خوشبوی آلودن: اغتسل بالطیب،خوشبوی آلود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ببوی خوش آلوده شدن: اغتسل بالطیب، تضمخ. (از اقرب الموارد) ، خوی کردن اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عرق کردن اسب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا