معنی اعواه - لغت نامه دهخدا
معنی اعواه
- اعواه(اِ)
- خداوند ستور و کشت آفت رسیده شدن. (آنندراج). خداوند ستور و کشت آفت رسیده گردیدن. (ناظم الاطباء). همان اعاهه است که بالتصحیح (بدون اعلال) آمده بمعنی خداوند ستور و کشت آفت رسیده گردیدن قوم. (از منتهی الارب). آفت رسیدن بکشت و ستور قوم. اعاهه: اعاه القوم اعاههً و اعواهاً، اصابت ماشیتهم او زرعهم العاهه. (از اقرب الموارد). آفت بمال رسیده شدن مردم. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا