معنی اعمته - لغت نامه دهخدا
معنی اعمته
- اعمته(اَ مِ تَ)
- جمع واژۀ عمیته، یک نواله از پشم و صوف حلقه کرده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جمع واژۀ عمیته، بمعنی پاره ای از پشم حلقه کرده، یقال: عمیته من صوف اووبر و سبیخه من قطن و سلیله من شعر. (از اقرب الموارد). ج، عمائت، اعمته، عمت، عمیت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و رجوع به کلمه های مذکور شود، دردگین پشت شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از پشت شکایت داشتن. (از اقرب الموارد) ، کشیدن سوار مهار شتر را تا سپسایگی بازگردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). افسار شتر را کشیدن چنانکه بر پای بعقب برگردد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا