جدول جو
جدول جو

معنی اعماء

اعماء
(اِ تِ)
نابینا گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کور کردن. (آنندراج) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). کور ساختن کسی را. (از اقرب الموارد). و منه الحدیث: حبک الشی ٔ یعمی و یصم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، یعنی حب تو چیزی را کور و کر می گرداند ترا. (آنندراج). و بیت زیر در این معنی است:
و عین الرضا عن کل عیب کلیله
کما ان عین السخط تبدی المساویا.
(از منتهی الارب).
والحدیث ذووجهین. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا