جدول جو
جدول جو

معنی اعلطه

اعلطه
(اَ لِ طَ)
جمع واژۀ علاط. (منتهی الارب). رجوع به علاط شود، غلاف بار مرخ که به پوست باقلی ماند یا برگ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پوستی که میوۀ مرخ سرخ را فراگرفته و به پوست باقلا ماند. برگ مرخ سرخ. ج، اعالیط. (از اقرب الموارد) ، نشان پهنای گردن شتر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). نشانی در پهنای گردن شتر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا