جدول جو
جدول جو

معنی اعلام داشتن

اعلام داشتن(مَ)
آگاهانیدن. آگاه کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، برچسبیدن با کسی و بند کردن و گرفتن و لازم گردیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرفتن کسی را و بند کردن و ملازم شدن او را: اعلوط فلاناً، اخذه و حبسه و لزمه. (از اقرب الموارد) ، بگمان خود کاری کردن و بی اندیشه و تأمل درآمدن در امری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). از سر خود بکاری درآمدن و بی اندیشه به امری وارد شدن: اعلوط فلان الامر، رکب رأسه وتقحم بلا رویه. (از اقرب الموارد). بی اندیشه و تأمل درآمدن در امری. (آنندراج) ، برجستن گشن بر ناقه جهت گشنی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا