جدول جو
جدول جو

معنی اعکاء

اعکاء
(اِ تِ)
مردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). درگذشتن. (از اقرب الموارد) ، کوه دراز یا عام است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :
ابطال جهانگیر درآیند به ابطال
اعلام صف آرای درآرند به اعلام.
مسعودسعد.
، مشاهیر و بزرگان: جمعی دیگر از اعلام براعت و احداث صناعت در عداد کتاب و حساب منتظم بودند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 257). نیت غزری دیگر محقق کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 273).
- علمای اعلام، عالمان بزرگ و مشهور.
، نشانهای لشکریان و اسمهای مردم و نامهای شهر و بمعنی کوهها. (آنندراج) (غیاث اللغات). جمع واژۀ علم، بمعنی شکافی است در لب پائین یا بطرفی از آن و نشانی که در راه برای شناختن برپا سازند و نشان و کوه دراز و یا مطلق کوه و نشان جامه و نگار و روگاه آن و مهتر قوم و نامی که مرد به وی معروف به اشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ علم، نام و نشان. (مؤید الفضلاء). ورجوع به علم شود، از اعلام است مر عربان را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا