معنی اعشیشاب - لغت نامه دهخدا
معنی اعشیشاب
- اعشیشاب
- نیک گیاه تر رویانیدن زمین: اعشوشبت الارض، نیک گیاه تر رویانید و هو للمبالغه. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). باگیاه شدن زمین. (المصادر زوزنی). بسیار گیاه ناک شدن زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، امر اعصل، کار سخت. (از اقرب الموارد) ، کج ساق. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). کژساق. آنکه ساق وی کج باشد، دندان کج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دندان بیشتر کژ. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی). دندان گرد. (آنندراج). دندان کج. (از اقرب الموارد) ، ملازم چیزی. (منتهی الارب). ملازم شی ٔ و آنچه او را پوشانده باشد. (ازاقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مایل و خمیده بر چیزی. ج، عصل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تیرهای کج. سهام عصل، تیرهای کج. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تیر کج. (از اقرب الموارد) ، تیر کم پر، رجل اعصل، مرد خشک تن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا