جدول جو
جدول جو

معنی اعزله

اعزله
(اَ زَ لَ)
نام موضعی است. (منتهی الارب). وادیی ازآن عنبربن عمر بن تمیم. (از معجم البلدان) ، صاحب شتران خورنده یک عشر گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شتران کسی عشر (ده روز یا نه روز یا هشت روز تشنه نگه داشتن و روز بعد آب خورانیدن) شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). دهم بازآمدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی) ، ده تن گشتن قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ده تن شدن قوم، ده گردانیدن عدد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). ده شدن. (یادداشت بخط مؤلف) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) :
به اخماس و به اعشار و به ادغام و امالت کی
ترا رهبر بود قرآن بسوی سرّ یزدانی.
سنائی.
، در عشرذی الحجه گشتن، یقال: اعشر القوم، صاروا فی عشر ذی الحجه، و یقال: اعشرنا منذ لم نلتق، ای اتی علینا عشر لیال. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا