جدول جو
جدول جو

معنی اعذاب

اعذاب(اَ نَ تَ)
دور نمودن چغزلاوه. (منتهی الارب) (آنندراج). دور نمودن چغزلاوه را از آب. (ناظم الاطباء). چغزلاوۀ آب را از آن برکندن. و همزۀ آن (باب افعال) برای افادۀ سلب است. (از اقرب الموارد) : اعذب الماء اعذاباً، دور نمود... (منتهی الارب)، جمع واژۀ عرش، بمعنی استخوان نزدیک حلق که زبان را برپا دارد و گوشتپاره ای دراز در یک سوی گردن یا در بن گردن یا جای شیشۀ حجامت و جز آن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به عرش شود
لغت نامه دهخدا