جدول جو
جدول جو

معنی اعتناف

اعتناف
کراهت داشتن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کراهت داشتن از چیزی. (آنندراج) ، مرد گول گرانجان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). احمق که در کار سنگینی کند. (از اقرب الموارد) ، مرد بسیارموی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آن که پرموی باشد. (از اقرب الموارد) ، کفتار نر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). کفتار نر و مؤنث آنرا عثواء گویند. (از اقرب الموارد) ، آن که رنگش مایل بسیاهی بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کسی که رنگ او بسیاهی بزند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا