جدول جو
جدول جو

معنی اعتراس

اعتراس(هََ خوا / خا)
پراکنده شدن. (ناظم الاطباء). پراکنده شدن و این فعل با حرف ’عن’ متعدی شود. (از منتهی الارب). متفرق شدن. (از اقرب الموارد). متفرق شدن. لیکن ازهری آنرا مردود دانسته است. (از متن اللغه) ، خواربار اندک آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خوردنی اندک آوردن از جایی برای عیال یا برای فروختن. (آنندراج). بدرازا کشیدن خواربار اندک از شهری بشهری. (از اقرب الموارد) ، متلاشی ساختن بدن را. (منتهی الارب) ، تباه گردیدن نان و سبز شدن و کره برآوردن آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا