ستاره هایی در پیش نسر. (از اقرب الموارد). ستاره های خردی در مقدم نسر. (از متن اللغه). ستاره های مقدم نسر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ستاره های خرد. (آنندراج). ستارگان خرد درپیش نسر واقع در صورت شلیاق. (یادداشت مؤلف). رجوع به کلمه تنین در علم صور کواکب نفایس الفنون شود. - اظفارالذئب، چند ستارۀ خرد در پیش ذئبان و ذئبان دو ستارۀ سپید است میان عوّا و فرقدین. (یادداشت مؤلف) ، در تاریکی درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اظلام قوم، در تاریکی داخل شدن آنان. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، فراگرفتن تاریکی شب آنان را. (از اقرب الموارد) ، درخشیدن دندان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تلألؤ دندان همچون آب صاف و رقیق. (از متن اللغه). اظلام کسی، رسیدن ظلم به وی یا مبتلا شدن وی به ظلم. و ظلم بمعنی آبداری و صفا و درخشندگی دندان است یعنی از شدت سپیدی در استخوان دندان سیاهی مانند نمایان گردد همچو جوهر شمشیر. (از اقرب الموارد). و در متن اللغه، تنها بمعنی دوم آمده است بدین سان: اظلام مرد، رسیدن ظلم به وی. نگریستن وی به دندانها و دیدن ظلم، در تاریکی به جایی رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اظلم علینا البیت، اسمعنا ما نکره. (متن اللغه) ، تاریک کردن. (ترجمان تهذیب عادل) ، به ستم رسیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) زمینهای کوچکی است پر ازسنگ و شن و گل برنگ سرخ در دیار فزاره. (از مراصد) (از متن اللغه). به لفظ جمع واژۀ ظفر، موضعی است و آن سرزمین های درآمیخته با خاک و سنگ و ریگ و گل برنگ سرخ در دیار فزاره است و شعر صخربن جعد بدینسان آمده است: یسائل الناس هل احسستم جلباً محاربیاًاتی من دون اظفار. (از معجم البلدان)