باران ریزه باریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ارشاش. رجوع به ارشاش شود. باران خرد باریدن. (از اقرب الموارد) ، به شبانگاه درآمدن. (منتهی الارب). در شبانگاه درآمدن. (ناظم الاطباء). در طفل درآمدن، و طفل بمعنی تاریکی است. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). اطفال قوم، داخل شدن آنان در طفل. (از متن اللغه). رجوع به طفل شود، سرخ گردیدن آفتاب نزدیک غروب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اطفال شمس، سرخ شدن آن نزدیک غروب. (از اقرب الموارد). نزدیک شدن خورشید به غروب، اطفال سخن،اندیشیدن آن را. تدبر کردن در آن. (از متن اللغه)