جدول جو
جدول جو

معنی اطبال

اطبال(اَ)
جمع واژۀ طبل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ طبل. دهلها. (آنندراج).
، اطراد سلطان کسی را، فرمان دادن براندن یا بیرون کردن وی از شهر. (از اقرب الموارد). از شهر بدر و نفی کردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). نفی بلد کردن. تبعید کردن، فراهم آوردن شتران را از اطراف و نواحی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اطردت الابل، اذا امرت بطردها، و قال ابن السکیت: اطردته، اذاصیرته طریداً و طردته، اذا نفیته عنک و قلت له اذهب عنا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گروکردن با کسی در مسابقه و جز آن، و منه: لا بأس بالسباق ما لم تطرده و یطردک. و هو ان تقول: ان سبقتنی فلک علی ّ کذا و ان سبقتک فلی علیک کذا. (منتهی الارب). گفتن سبقت گیرنده به رفیقش: ان سبقتنی فلک علی ّکذا و ان سبقتک فلی علیک کذا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا