بسیار آوازکننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اطباء قوم کسی را، دوست گرفتن وی را و قبول کردن و برگزیدن برای ذات خود. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). مصادقت کردن و دوستی کردن قوم با کسی و کشتن وی را. (از اقرب الموارد). اختلاف منتهی الارب و دو لغتنامۀ دیگری که بعین از آن لغات را اقتباس می کنند یعنی آنندراج و ناظم الاطباء با اقرب الموارد در قسمت دوم معنی اخیر کلمه از خواندن فعل ’قبلوه’ پدید آمده که در برخی از متنها ’قبلوه’ و در برخی دیگر ’قتلوه’ است. صاحب لسان العرب آرد: گویند: اطبی ̍ بنوفلان فلاناً، اذا خالّوه و قبلوه، ابن برّی گفت: صواب آن خالّوه ثم قتلوه است