جدول جو
جدول جو

معنی اضلال

اضلال(اَ)
هو ضل ﱡ (ضل ﱡ) اضلال و ضل ﱡ (ضل ﱡ) اضلال ٌ، بلایی است و خیری در آن نیست. و هرگاه بصاد مهمل گفته شود تنها بکسر است. (از منتهی الارب). هو ضل ﱡ (ضل ﱡ) اضلال و ضل ﱡ (ضل ﱡ) اضلال ٌ، به اضافه و نعت، یعنی داهیه ای است که در آن خیری نیست. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، زن ضهیاء را بنکاح درآوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). و ضهیاء (بمد و قصر) زنی که نه حیض آرد و نه باردار گردد. (آنندراج). زن ضهیا را که نه حیض آورد ونه باردار گردد به نکاح درآوردن. (ناظم الاطباء). اضهاء مرد، زناشویی وی با ضهیاء. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا