اضطباث به چیزی، گرفتن آن بدست یا گرفتن شدیدی. (از اقرب الموارد). به پنجه گرفتن. به کف گرفتن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). به کف خود گرفتن چیزی را، اضغاغ زمین، سیرآب شدن گیاه آن. (از اقرب الموارد). سیرآب شدن زمین و سیر شدن گیاه آن. (ناظم الاطباء). سیراب و سبز شدن گیاه زمین. (منتهی الارب) (آنندراج). اضطغاغ. رجوع به اضطغاغ شود