باد کردن شکم کسی از طعام و تخمه کردن وی. (از اقرب الموارد). برآمدن شکم از طعام و امتلا شدن. (منتهی الارب) (آنندراج). برآمدن شکم از طعام. (ناظم الاطباء). آماسیدن شکم از طعام، به اصطلاح علم حساب، حاصل ضرب عددی یک یا چندین مرتبه در نفس خود، مثلاً 4 و 8 و 16 و 32 اضعاف عدد دومیباشند زیرا حاصل ضرب یک مرتبه دو در نفس خود 4 و سه مرتبه 8 و چهار مرتبه 16 و پنج مرتبه 32 است. (ناظم الاطباء) ، اضعاف جسد، اعضای آن، و بقولی استخوانهای آن. واحد آن ضعف است، و از این معنی است: کان یونس فی ضعف الحوت، یعنی در جوف آن. (از اقرب الموارد). اعضا یا عظام جسد. (از قطر المحیط). عضوهای بدن یا استخوانها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ضعف شود، اضعاف کتاب، اثنای سطور آن، گویند: وقع خلاف فی اضعاف کتابه، یعنی در اثنای سطور و حاشیه و اوساط آن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). مابین سطور و حواشی آن، یقال: وقّع فی اضعاف الکتاب، یعنی توقیع نهاد میان سطور یا میان خط و حاشیۀ آن مکتوب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میان نامه ها. (مهذب الاسماء) (دستور اللغه). - اضعاف مضاعف، بیشتر و زیادتر از دوچندان. (ناظم الاطباء). رجوع به اضعاف مضاعفه شود. - اضعاف مضاعفه، اضعاف مضاعف، دوچندها و دوچندکرده شده، و کنایه از این کثرت در کثرت و بسیاری در بسیاری است. (غیاث) (آنندراج). - به اضعاف،چندین برابر: خدای در دو جهانت جزای خیر دهاد که هرچه داد به اضعاف آن سزاواری. سعدی