جدول جو
جدول جو

معنی اضداد

اضداد(اَ)
جمع واژۀ ضدّ. (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 66) (دهار) (غیاث) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ ضدّ، همتا و مانند و ناهمتا. از لغات اضداد است. (آنندراج). چیزهای ضد و مخالف و مغایر یکدیگر. (ناظم الاطباء) :
وگر گوئی که در معنی نیند اضداد یکدیگر
تفاوت از چه سان باشد میان صورت و اسما؟
ناصرخسرو.
همه اضداد او در یک زمان جمع
همه الوان او در یک مکان یار.
عطار.
پس بنای خلق بر اضداد بود
لاجرم جنگی شدند از ضر و سود.
مولوی.
لغت نامه دهخدا