جدول جو
جدول جو

معنی اصیده

اصیده
(اَ دَ)
اصده. (قطر المحیط) (منتهی الارب). رجوع به اصده شود، اصل. (منتهی الارب) (آنندراج) ، جمیع. همه: جاؤا باصیلتهم، ای باجمعهم. و این گفتۀ ابن سکیت است که زمخشری نقل کرده است. (از تاج العروس). اصیلهالرجل، جمیع مال با نخلستان او. (منتهی الارب). اخذه باصیلته، بنا بنقل ابن السکیت، ای باجمعه، و همچنین: جاؤا باصیلتهم و باصلتهم (محرکهً) ، بنقل ابن اعرابی، ای اخذه کله باصله لم یدع منه شیئاً. (از تاج العروس) ، و اهل طایف گویند: فلان را اصیله ای است، یعنی ارضی قدیمی و موروثی دارد که در آن میزید. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا