جدول جو
جدول جو

معنی اصنع

اصنع(اَ نَ)
صنعتگرتر. صانعتر. باصنعت تر. (ناظم الاطباء) : و یقال ان اهل هذه الجزائر لایکون اصنع منهم. (اخبار الصین والهند ص 3).
- امثال:
اصنع من تنوط.
اصنع من تنوطه.
اصنع من دودالقز.
اصنع من سرفه.
اصنع من نحل.
هو اصنع من ارضه، او از موریانه یا دیوچه صانعتر است.
لغت نامه دهخدا