باد کردن از پیه یا بیماری. المصمغدّ، المنتفخ من شحم او مرض. (از قطر المحیط) ، اصهار جیش به جیش، نزدیک شدن برخی از آنان به برخی. (از اقرب الموارد). و این معنی به نقل صاغانی و زمخشری است. (از تاج العروس) ، نزدیک کردن چیزی را به چیزی، و از این معنی است حدیث: انه کان یؤسس مسجد قبا فیصهر الحجر العظیم الی بطنه، یعنی آنرا به شکم خود نزدیک کرد. (از تاج العروس)