کر. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 65) (مؤیدالفضلا) (مهذب الاسماء). در لغت ضد سمیع است. (از معجم البلدان). کر را گویند. (سمعانی). کر و ناشنوا. (غیاث) (آنندراج). کر و سخن ناشنو. ج، صم ّ، صمّان. (منتهی الارب). کلیاوه. (ناظم الاطباء). ذوالصمم، و صمم بمعنی انسداد گوش و ثقل سمع است. (از قطر المحیط). وفارسیان بتخفیف آرند. (آنندراج). فاقد تجویف صماخ. مؤنث: صمّاء. ج، صم ّ. (از مهذب الاسماء). کری سخت. (تاج المصادر بیهقی). سخت کر. (زوزنی) : اگر تهمتم کرد نادان چه باک از آن پس که گنگ است و کور و اصم. ناصرخسرو. کی بود آواز چنگ از زیر و بم ازبرای گوش بی حس اصم ؟ مولوی. زار می نالم و سودی نکند گوش گردون که اصم آمده است. حیاتی گیلانی (از آنندراج).