رجوع به اصغا و اصغا کردن شود: نوح منصور کلمه ای بسمع قبول اصغا فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 79) ، اصفاح شی ٔ، برگردانیدن آنرا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اصفاح سائل و جز آن، نومید کردن وی. (از اقرب الموارد). نومید کردن خواهنده، اصفاح شی ٔ، پهن کردن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پهن کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، چسبانیدن. (تاج المصادر بیهقی). میل دادن، کقوله علیه السلام: قلب المؤمن مصفح علی الحق، یعنی دل مؤمن مایل کرده شده است به حق. (از منتهی الارب) (آنندراج)