جدول جو
جدول جو

معنی اصرم

اصرم
(اَ رَ)
ابن عبدالحمید یا اصرم بن حمید. از شاعران عرب معاصر هارون الرشید بود که در سال 170 هجری قمری از طرف هارون به حکومت سیستان تعیین گردید. و صاحب تاریخ سیستان ذیل عنوان نشستن هرون الرشید به خلافت درباره شوریدن مردم سیستان بر کثیر بن سالم و گریختن وی از سیستان آرد: ’پس سیستان بشورید بر کثیر بن سالم... ده روز مانده بود از جمادی الاولی سنۀسبعین و مائه (170 هجری قمری). پس هرون الرشید عهد سیستان و خراسان سوی فضل بن سلیمان فرستاد و فضل بن سلیمان اصرم بن عبدالحمید (را) سیستان داد و اصرم، حمید بن عبدالحمید را برادر خویش را به خلافت خویش به سیستان فرستاد و اندرآمد روز آدینه هفت روز مانده از جمادی الاولی سنۀ سبعین و مائه، پس از آن به سه روز که کثیر بن سالم به بغداد شد باز اصرم بن عبدالحمید بر اثر برادر بیامد و روزگاری اینجا به سیستان بود و نیکویی کرد تا باز رشید عبداﷲ بن حمید را از جهت خویش به سیستان فرستاد’. (تاریخ سیستان چ بهار ص 152). و در صفحۀ 155 آرد: باز ولایت علی بن عیسی، اصرم بن عبدالحمید را به سیستان فرستاد دیگرراه، و همام بن سلمه با او باخراج هم اندر این سال که یاد کردیم (سال 181 هجری قمری) ، چون اصرم به سیستان آمد علتی صعب او را پیش آمد و همام بن سلمه را خلیفت کرد که شهر نگاه دارد و خود فرمان یافت - انتهی. و سیوطی آرد: صولی از محمد بن عمر خبری تخریج کرده و گفته است: اصرم بن حمید بر مأمون داخل شد و معتصم نیز در نزد وی بود. مأمون گفت: ای اصرم من و برادرم را وصف کن ولی هیچیک از ما رابر دیگری برتری مده. اصرم پس از اندکی انشاد کرد:
رأیت سفینهً تجری ببحر
الی بحرین دونهما البحور
الی ملکین ضؤهما جمیعاً
سواء حار دونهما البصیر
کلا الملکین یشبه ذاک هذا
و ذاهذا و ذاک و ذا امیر
فان یک ذاک ذا و ذاک هذا (کذا)
فلی فی ذا و ذاک معاً سرور
رواق المجد ممدود علی ذا
و هذا وجهه بدر منیر.
(از تاریخ الخلفا ص 218).
و رجوع به اصرم بن حمید شود
لغت نامه دهخدا