معنی اصداء - لغت نامه دهخدا
معنی اصداء
- اصداء(اَ)
- جمع واژۀ صدی ̍. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب). رجوع به صدی ̍ شود، بار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گرانی. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 12) (مهذب الاسماء). سنگینی. ثقل. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، بار گران: و لاتحمل علینا اصراً. (قرآن 286/2) ، و بار مکن بر ما بار گرانی را. و یضع عنهم اصرهم. (قرآن 157/7) ، و فرومی نهد از ایشان بار گرانشان را. اصار. (قطر المحیط). رجوع به اصار شود، گناه. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). ذنب. و اصل آن ثقیل است. (قطر المحیط). ذنب. (اقرب الموارد). ج، آصار. (مهذب الاسماء). ج، آصار، اصران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا