اصخار مکان، فزون شدن سنگ در آن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). و مکان را مصخر گویند. (از اقرب الموارد) ، جاء یضرب اصدریه، ای فارغاً خاسراً، آمد در حالی که فارغ بود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جاء یضرب اصدریه، ای فارغاً، و بقولی شادمان و در حال غرور چنانکه نمیدانست اصدران وی کجاست. (از اقرب الموارد). و رجوع به اصدغان شود