قلعه ای بسیار بلند بسیستان بود. صاحب ترجمه تاریخ یمینی آرد: و در شهور سنۀ تسعین و ثلثمائه (390 هجری قمری) به انتقام این واقعه به سیستان رفت و خلف در حصار قلعۀ اصبهبذ نشست، قلعه ای که حلیف سماک و الیف افلاک است، ابر در دامن حضیضش خیمه زند و ستاره پیرامن اوجش طواف کند، هلال چون ماهیچه ای بر شرف برجش و زحل چون کوکبی بر آستانۀ قصرش: از بلندیش فرق نتوان کرد آتش دیده بان ز جرم زحل. و خلف در مضیق آن حصار بیقرار شد. (از ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 200 مطابق ص 244 نسخۀ چاپی)