جدول جو
جدول جو

معنی اصابیح

اصابیح(اَ)
جمع واژۀ اصبوحه. (مهذب الاسماء). رجوع به اصبوحه شود، بااصل شدن مرد. (ناظم الاطباء). نژاده شدن. اصلی شدن. (زوزنی) ، خلیفۀ ثابت رأی گردیدن. (ناظم الاطباء) ، محکم رأی شدن. (تاج المصادر بیهقی). نیکو شدن رأی کسی. (ناظم الاطباء).
- اصالهالرأی، نیکویی آن.
و رجوع به اصالت شود
لغت نامه دهخدا