جدول جو
جدول جو

معنی اصابع

اصابع(اَ بِ)
جمع واژۀ اصبع. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). انگشتان. (غیاث) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). انگشتها. (مؤید الفضلاء). انگشتهای دست و پا. (فرهنگ نظام).
لغت نامه دهخدا