در کار داشتن کسی را. لغت ردی است یا کم یا جید و فصیح. (منتهی الارب). و آن لغتی جیّد و بقولی ردی است. در ردی بودن این لغت گویند صاحب بن عباد بعامل خویش که در نامه ای نوشته بود: ان رأی مولانا ان یأمر باشغالی ببعض اشغاله فعل. پاسخ داد: من کتب لاشغالی لایصلح لاشغالی. رجوع به معجم الادباء ج 2 ص 322 و همین لغت نامه ذیل صاحب بن عباد شود، ترسیدن و یعدی بمن و حکی ابن درید و ابن فارس شفق و اشفق بمعنی و انکره اهل اللغه. (منتهی الارب). اشفاق از کسی و بر کسی، ترسیدن و بیم داشتن، مهربانی کردن. و یعدی بعلی ̍. (منتهی الارب). اشفاق ناصح بر کسی، مهربانی کردن به وی و صفت آن مشفق است. (از اقرب الموارد) ، حرص ورزیدن، اشفاق بر کودک، مهر و تلطف کردن به وی و اسم آن شفقه است. (از اقرب الموارد)