صاحب ستور سخت شدن. (منتهی الارب). در اقرب الموارد چنین است: اشدّ، کان معه دابّه شدیده، پر کردن حوض را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر) ، چیز را کج کردن. (منتهی الارب). اشری الشی ٔ، اماله، اشری الزمام، حرّکه. (اقرب الموارد) ، اشری الجمل، گشاده شد پشم شتر. (منتهی الارب). همین معنی در اقرب الموارد چنین است: اشری الجمل، تقلفت عقیقته و در تاج العروس بنقل از صاغانی بدین سان نقل شده است: اشری الجمل، تفلقت عقیقته. و در شرح قاموس چنین است: اشری الجمل، شکافته شده از میوه و بار خسته، اشری بینهم، برآغالانید و برانگیخت میان ایشان. (منتهی الارب). تقول: اغریت بین القوم و اشریت. (اقرب الموارد)