جمع واژۀ شت ّ. پراکندگان. (مهذب الاسماء). پراکنده ها. پراکندگیها: جاؤا اشتاتاً، ای متفرقین. (اقرب الموارد) : مؤلف این اشتات و مصنف این کلمات... چنین گوید. (قاضی بدر محمد دهار در دیباچۀ دستورالاخوان). به جمع اشتات غزلیات نپرداخت. (مقدمۀ دیوان حافظ) ، نوعی از قمار که آنرا با شش عدد بجول بازی کنند و آنرا اشتالنگ بازی خوانند. (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری). غاب بازی: ز چیست خوبی ایشان ز ترک لهو و لعب ز چیست زشتی ایشان ز نرد و اشتالنگ. شاه داعی شیرازی