معنی اسن اسن(بَ دَ / دِ) تی پا زدن. اردنگ زدن. کسع. زهکونی زدن. زفکنه زدن. شلخته زدن. سرچنگ زدن، خوب و نیکو گردیدن، فرزندان خوب و نیکو آوردن، دردناک سنع گردیدن (سنع خردگاه دست است). (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا