معنی اسلوب - لغت نامه دهخدا
معنی اسلوب
- اسلوب(اُ)
- گونه. (ربنجنی) (السامی فی الاسامی) (ترجمان القرآن علامۀ جرجانی) (منتهی الارب). راه. (وطواط) (منتهی الارب). طریق. شیوه. منوال. طرز. نمط. وضع. (غیاث). طور. روش. (منتهی الارب). و تیره. سبک. هنجار. نهج. منهج. سان. وجه. مذهب. سیرت. رسم: و از اسلوب کتاب فراتر نشوی و از تکلف و تصلف مجانبت نمایی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 14). ج، اسالیب.
لغت نامه دهخدا