جدول جو
جدول جو

معنی اسفنجه

اسفنجه(اِ فَ جَ)
اسفنج. (منتهی الارب). بمعنی اسفنج است که ابر مرده باشد. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری). چیزی است که سرتراشان با خود میدارند و به آن آب برمیگیرند. ابرکهن. ابر مرده. رغوهالحجامین. رجوع به اسفنج شود
لغت نامه دهخدا