معنی اسس اسس(اُ سُ) جمع واژۀ اساس. بنیادها. بنیان ها. پی ها. پایه ها، خطای سطر کردن در قرائت: اسطر فلان فی قرأته، خطای سطر کرد در قرائت خود. (منتهی الارب). خطا کردن در قرائت. اخطاء لغت نامه دهخدا