جدول جو
جدول جو

معنی استیمان

استیمان
(اَ /َ-َسْ)
استیمان. صیغۀ متکلم معالغیر. هستیمان. استیم. رجوع به استیم شود:
ما کار زمانه نیک دیدستیمان
از کار زمانه زآن بریدستیمان.
؟
، رمیدن چنانکه شتران و پریشان شدن در زمین نرم، استیوار قوم، سخت خشمگین شدن آنان، استیوار بعیر، آمادۀ برجستن شدن شتر
لغت نامه دهخدا